چکیده کرسی:
اندیشمندان مسلمان برای تعیین نحوه و یا راهبرد تعامل مسلمانان با غیرمسلمانان نیازمند نظریهای بودهاند که وظیفه مسلمانان را در تعامل با کافران مشخص سازد. آنان با این مسأله مواجه بودهاند که اصل یا راهبرد تعامل در روابط میان مسلمانان با غیرمسلمانان (روابط بینالملل دولت اسلامی) چیست؟ طرح سؤال به شکلی که مطرح شد موجب استنباط نظریات متعدد گردیده است که از نگاه این گفتار، با محدودیت و نقص روبرو است.و نمی تواند نگاهی جامع با تکیه بر منابع اسلامی برای تعیین وظیفه مسلمانان در تعامل با غیر مسلمانان ارائه دهد. نقص و محدودیت در نظریههای مذکور قبل از اینکه از خود این نظریات باشد، ناشی از نوع رویکردی است که نظریهپرداز ناخواسته به آن ورود کردهاست. به این ترتیب مسأله اصلی عبارت از این خواهد بود که رویکرد صحیح در تعامل مسلمانان با غیرمسلمانان چیست؟ و چه نظریهای میتواند نحوه تعامل و روابط بینالملل دولت اسلامی با غیرمسلمانان را تبیین کند؟ به این ترتیب، ضمن طرح رویکردها و نظریات اندیشمندان مسلمان، شامل: رویکرد نظامی با نظریه اصالت جنگ و اصالت صلح، رویکرد سیاسی با نظریه نفی حاکمیت سیاسی و رویکرد فرهنگی – تبلیغی با نظریه دعوت که در پاسخ به سؤال مذکور مطرح شده، تلاش شده است تا با روش تحلیلی و استنطاقی از آیات قرآن، با رویکردی اجتماعی، نظریه صحیح را در قالب «اهداف اصلاحی با ابزارهای متناسب جهادی» ارائه دهد. نظریات اصالت جنگ و غیر آن اگر چه در اندیشه متفکران مسلمان وجود دارد و گاه به صورت مدون در کتابهایی از قبیل: «صلح و منازعه در روابط خارجی اسلام» تدوین شده است امّا رویکرد اخیر و نظریه مرتبط و صورتبندی آن از ابتکارات این مقاله است و مسبوق به سابقه نیست.